استفاده از علائم گروههاى منحرف
اخیراً استفاده از آرمها و نمادهاى گروههاى منحرف از جمله شیطانپرستان، رپ و هوى متال در برخى از مناطق شهر در بین جوانان پسر بهویژه گروههاى سنى هجده تا سىساله افزایش محسوسى یافته است.
به جز علائم این گروهها، استفاده از علائم گروههاى دیگرى از جمله گروههاى منحرف جنسى نظیر Play boy و گردنبند صلیب به صورت محدود در بین جوانان پسر مشاهده مىشود. استفاده از گردنبند صلیب در قشر جوان بهخصوص در بین جوانان در حال رشد است.
با وجود افزایش استفاده از علایم و آرمهاى منتسب به گروههاى منحرف، به نظر مىرسد بیشتر استفادهکنندگان به صورت غیرآگاهانه و از روى بى اطلاعى و فقط از روى پیروى از مد و احساسات زودگذر اقدام به استفاده از علایم مىکنند.
به نظر مىرسد این اقدام فاقد پشتوانه فکرى خاصى باشد ولى با این حال به منظور جلوگیرى از سوءاستفادههاى احتمالى و از بین رفتن قبح مسأله، بالا بردن آگاهی با تحقیق و پژوهش در زمینه های مختلف باعث میشود که با آگاهی کامل با مسائل رو به رو شویم و به راحتی فریب دشمنان را نخوریم امید است که تمام جوانان گمراه به راه راست هدایت شده.
ماجرای تشرف آیت الله بهاءالدینی محضر امام رضا (ع)
رزق «من حیث لایحتسب» به معنای رسیدن رزق و روزی به انسان از «جائی که فکر نمی کند» به سه قسم تقسیم می شود: در این بخش به قسم دیگر رزق لایحتسب که «محاسبه آن از ذهن آدمی خارج است اما «سبب ها و علت ها»ی آن مادی و دنیوی است که از کلام حضرت آیت الله مبشر کاشانی، از مراجع قم گرفته شده، تقدیم جویندگان اخلاق و معنویت می شود
حضرت آیت الله مبشر کاشانی در ادامه سلسله مباحث اخلاق و عرفان اسلامی در تشریح موضوع فوق برای تفهیم مبحث به شکل روان ضمن توضیح، خاطره ای از استاد بزرگوار خود مرحوم حضرت آیت الله بهاءالدینی مطرح کرده و فرمود: یکی دیگر از انواع «رزق لایحتسب»، رزقی است که از محاسبه ذهنی انسان خارج بوده اما اسباب و علل آن مادی است و مثال این نوع را با نقل داستانی از مرحوم حضرت آیت الله بهاالدینی «قدس سره» عرض می کنم.
روزی یکی از نزدیکان مرحوم حضرت آیت الله بهاءالدینی که مورد اطمینان است برایم نقل کرد که خدمت آقا بودم، صحبت از مسافرت و زیارت وجود مقدس امام رضا (ع) شد. گفتم چه خوب بود می رفتیم مشهد! آقا فرمود: برویم. گفتم: چه وقت؟ فرمود: الان.
عبا و عصای آقا را آوردم – مهیای سفر شدیم، ناگاه یادم آمد که هیچ پول ندارم – با خود گفتم، نکند آقا هم پول نداشته باشد. به خود گفتم بهتر است ماجرا را به آقا بگویم. عرض کردم آقا من هیچ پول ندارم، فرمود من هم ندارم، گفتم پس چه کار کنیم فرمود برویم. بدون پول حرکت کردیم از حسینیه آقا پیاده آمدیم تا سر خیابان، منتظر ماندیم ناگهان دیدیم از آخر خیابان چهارمردان جوانی با دوچرخه به سرعت می آید.
وقتی نزدیک آمد، ایستاد و کیسه ای پول به آقا داد و گفت: آقا این پول مال شماست، آقا بدون اینکه چیزی به او بگوید، خطاب به من فرمود: فلانی بگیر و برویم. این توکل به خدا که او در همه حال ناظر حالات و نیازهای مادی و معنوی بنده خود است و او رزاق همگان است، در همه انسانها یافت نمی شود و کمتر کسی است که تا این قدر متوکل علی الله باشد. ولی مردان خدا در همه امور زندگی خود، به مقام معیت با خدا رسیده اند و در امور مادی و زندگی خود هیچگونه دغدغه خاطر ندارند و همیشه خود را در محضر او می بینند و او را ناظر و رازق می بینند و به این معارف یقین دارند.
.: Weblog Themes By Pichak :.