((دهه فجر مبارک باد))
از خون سرخ بهمن سرسبز شد بهاران
اندیشه باور شد، در امتداد باران
بر صخرههای همّت جوشیده خون غیرت
بانگ سرود و وحدت آید زچشمه ساران
و الفجر بهمن آمد، فصل شکفتن آمد
بر پهندشت باور، خالی است جای یاران
آدم باید دلش پاک باشه!
امروزه برخی با توجه به جذابیت های ظاهری حرف هایی چون «آدم باید دلش پاک باشه، هر کاری خواستی بکن» و مانند آن سعی در همه گیرکردن چنین تفکراتی به خصوص در میان نسل جوان دارند و حال آن که اصلاً حرف های قابل دفاع نیستند. «آدم باید دلش پاک باشه، هر کاری خواستی بکن» نقض کننده یکدیگرند.
حرف هایی چون «آدم باید دلش پاک باشه، هر کاری خواستی بکن» همدیگر را نقض می کنند و به اصطلاح «پارادوکسیکال» هست. کسی که بخواهد آدم درست و حسابی و دل پاکی باشد، دیگر نمی تواند هر جور که دلش می خواهد زندگی کند، به دلیل اینکه درست و حسابی بودن لوازم خاصی را می طلبد و محدودیت ها، قید و بندها و شرط و شروطی را لازم دارد که در صورت ملزم شدن به آن خواسته ها و تمینات انسان نباید خارج از این محدوده باشد.
اعمال انسان تجلی نیت های اوست
یقیناً اعمال انسان برآیند و تجلی نیت های او و درون اوست. کسی که هر چه که دلش بخواهد و هر آنچه که هوای نفسش آن را طلب کند انجام دهد و به دنبال کارها و افعال شیطانی باشد ، دیگر نمی تواند بگوید: که درون من و دل من پاک است و آدم درستی ام. این درون است که برون را می سازد و برون است که درون را جلا می بخشد. لذا نیت و دل و درون انسان رابطه مستقیمی با اعمال و رفتارش دارد و از همدیگر تأثیر و تأثر دارند.
معنای صحیح «درست و دل پاک بودن»
ابتدا بهتر است تا تعریف صحیحی از «درست و دل پاک بودن» ارائه دهیم. انسان وقتی انسان درستی است که به دنبال اعمال صالح باشد و وقتی عمل صالح انجام می دهد که درونش پاک باشد و ایمان و اعتقاد و درستی داشته باشد.
از نظر احکام اخروی و سعادت و رستگاری انسان که باید گفت: اعتقاد قلبی و اقرار زبانی کافی نبوده و عمل صالح نیز لازم است. از این رو در آیات قرآن پیوسته ایمان با عمل صالح همراه آمده است. چنان که می فرماید: «إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ»[1] یعنی غیر از مردمان، با ایمان که دارای عمل صالح هستند و از حق پیروی کرده و یک دیگر را با پافشاری در حق سفارش می کند همه مردم زیانکارند.
اگر محبت ما راستین بود؛ حتماً اهل اطاعت او می شدیم، چرا که هر دوستداری، مطیع محبوب خویش است. حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند: هر کس دستورات خدا را عظیم شمارد، پاسخ به فرمان او می دهد
بالاتر از این قرآن کریم بر عمل بسی تأکید کرده و می فرماید: «وَأَن لَّیْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى وَأَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُرَى»[2]:و نمی داند این که برای آدمی جز آنچه به سعی و عمل خود انجام داد ثواب و جزائی نخواهد بود و البته انسان پاداش سعی و عمل خود را بزودی خواهد دید. [3]
و در یک کلام انسان دل پاک و درست، انسانی است که محبت خداوند را در دل دارد.
حج رفتن بهتر است یا کمک به فقرا ؟
حج را میتوان یکی از مهمترین و با شکوهترین رویدادهای مهم در جهان اسلام نام گذاری کرد چرا که مسلمانان با عقاید مختلف از سراسر جهان به سرزمین حجاز میآیند تا با اتحادی غیر قابل وصف زیباترین عبادات را شانه به شانه و در صفوف به هم پیوسته انجام دهند.
حج تمرینی است برای دوری از گناه و معصیت در زندگی، تمرین و یادآوری بزرگی است که بهترین توشه انسان تقوی و پرهیزگاری است و تمرینی است برای برادری و اتحاد در برابر دشمنان قسم خورده اسلام و قرآن مجید، چنانچه خداوند متعال میفرماید:
«الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَّعْلُومَاتٌ فَمَن فَرَضَ فِیهِنَّ الْحَجَّ فَلاَ رَفَثَ وَلاَ فُسُوقَ وَلاَ جِدَالَ فِی الْحَجِّ وَمَا تَفْعَلُواْ مِنْ خَیْرٍ یَعْلَمْهُ اللّهُ وَتَزَوَّدُواْ فَإِنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوَی وَاتَّقُونِ یَا أُوْلِی الأَلْبَابِ: حج در ماههای معینی است پس هر کس در این ماهها حج را برخود واجب گرداند بداند که در اثنای حج همبستری و گناه و جدال روا نیست و هر کار نیکی انجام میدهید خدا آن را میداند و برای خود توشه برگیرید که در حقیقت بهترین توشه پرهیزگاری است و ای خردمندان از من پروا کنید». «بقره: 197»
در این نوشتار قصد داریم به یک سوال مهم و اساسی پیرامون مسئله حج پاسخ دهیم، سوالی که با فرارسیدن موسم حج ممکن است در اذهان برخی از افراد خطور کند و پاسخ به این سوال میتواند اهمیت موضوع حج را به خوبی تبیین کند.
سوال:اگر در سایتها و وبلاگها و شبکههای مجازی جستجویی اجمالی داشته باشید، متوجه خواهید شد که مطالب متعددی پیرامون مخالفت با حج نوشته شده است که همگی حکایت از ترک این فریضه الهی دارد و از مسلمانان به دلائل مختلف خواسته شده است که این تکلیف الهی را ترک کنند.
از جمله ادلهای که در میان این استدلالات زیاد به چشم میخورد، این است که چرا هزینههای کلانی که برای حج خرج میشود را صرف رفع مشکلات در داخل از کشور نکنیم؟ چرا حاجی، هزینه سفر خود به سرزمین وحی را صرف رفع گرفتاری از یک خانواده بی بضاعت و یا تهیه جهیزیه برای یک دختر جوان نمیکند و این شعر را نیز در استدلالات خود استفاده میکنند که:
دلخوش از آنیم که حج میرویم
غافل از آنیم که کج میرویم
کعبه به دیدار خدا میرویم
او که همینجاست کجا میرویم
حج به خدا جز به دل پاک نیست
شستن غم از دل غمناک نیست
گنده لات تهران...
شاهرخ ضرغام
گنده لات تهران بود و توی مشروب فروشی کار می کرد
هیکل بزرگی داشت و همه ازش حساب می بردند
بعضی از قمار بازای بزرگ تهران استخدامش می کردند
میشد بادیگارد قماربازا
بچه که بوده باباش می میره
خودش می مونه و مادرش
کاری از دست مادر هم بر نمی یومد
سند خونه رو گذاشته بود توی طاقچه
تا از کلانتری زنگ می زدند ، می دونست دعوا کرده و باید بره بیرونش بیاره
وقتی می رفت کلانتری همه می شناختنش و می گفتند مادر شاهرخه
خیلی ها می گفتند: این پسر که برات آبرو نذاشته ، چرا نفرینش نمی کنی؟ مادر هم سر نمازها گریه می کرد و می گفت:
خدایا بچه ی من رو سرباز امام زمان عج قرار بده
خیلی ها از این دعای مادر خنده شون می گرفت
می گفتند: بچه ی قمار باز و مشروب خور و مست تو کجا و امام زمان عج کجا؟
اما انگار اثر دعای مادر رو نادیده گرفته بودند
سال 57 همراه انقلاب ، درون شاهرخ هم انقلابی بپا شد
توبه کرد و
رفت جبهه و کاری کرد کارستون
عراقی ها تا می فهمیدند شاهرخ توی منطقه ی عملیاتیه ، تنشون می لرزید
صدام برا سرش جایزه بزرگی گذاشته بود
تا اینکه بالاخره توی یه عملیات شهید شد
پیکرشم برنگشت
انگار می خواست حضرت زهرا سلام الله علیها براش مادری کنه...
اینه اثر دعای مادر
نکنه از دعای خیر مادرمون محروم بشیم
نکنه مادرمون ازمون برنجه
دست مادرمون رو ببوسیم
به قول شاعر
آبروی اهل دل از خاک پای مادر است
هر چه دارند این جماعت از دعای مادر است
سلامتی همه ی مادران عزیز و شادی روح مادران از دنیا رفته صلوات.
امام حسین (ع) در کلام ولی عصر (عج)
محرم ، ماه احیای اسلام
فرصتی برای خود سازی
برای شناخت ماهیت وجودی هر شخصی، باید به نزدیکترین کسان او رجوع کرد و با شنیدن گفتههایی که در آن تنها صدق گفتار مشاهده میشود، میتوان افراد شناخت. بر همین اساس است که پناه بردن به کلام معصومین (ع) بهترین مرجع و منبع برای شناخت امامان معصومین (ع) به شمار میرود.
از بهترین توصیفاتی که راجع به حضرت امام حسین (ع) شده، توصیفی است که ولی عصر (عج) راجع به آن حضرت کرده است؛ آنجا که در خطاب خود به جد بزرگوارش امام حسین (ع) میگوید:
(تو ای حسین! برای رسول خدا فرزند و برای قرآن سند و برای امت بازویی بودی، در طاعت خدا تلاشگر و نسبت به عهد و پیمان حافظ و مراقب بودی، از راه فاسقان سر بر میتافتی، آه میکشیدی، آه آدمی که به رنج و زحمت افتاده، رکوع و سجود تو طولانی بود، زاهد و پارسای در دنیا بودی، زهد و اعراض کسی که از دنیا رخت برکنده است، با دیده وحشتزدگان بدان نگاه میکردی.)
امام مهدی (عج) در این عبارات، جد بزرگوار و شهید خود را با 10عنوان ذکرکرده است :
ایشان در آغاز کلام، امام حسین (ع) را فرزند رسول خدا (ص) معرفی میکند. امام حسین (ع) نواده پیامبر اکرم (ص) بود و رسول خدا (ص) او را فرزند خویش میخواند.
امام زمان (عج) سیدالشهدا (ع) را سند و پشتوانه قرآن میخواند. قرآن، با اتکا به وجود مقدس، قیام و شهادت امام حسین (ع)، در جهان استقرار و گسترش یافت و هر آنچه را که قرآن کریم، در قالب الفاظ، بیان فرموده در وجود مطهر حسین (ع) مشاهده میشود.
بر اساس این گفته، امام حسین (ع) بازوی امت بود. امت اسلامی با وجود این امام دارای بازویی پرتوان و قدرتمند بوده و هستند و به همین دلیل میتوانند همه قدرتهای ضدخدایی را در هم بشکند و نابود سازد.
چهارشنبه سوری یا عاقبت سوزی
با خود بیندیشیم که اگر با شعله و صدای انفجاری که ما باعث آن بودیم کودکی ترسید و پیری رنجید ؛ تکلیف چیست؟ اشک کودک و آه مادر را چگونه می توان جبران کرد و غم از دل آن پدر و مادر پیر چطور می شود زدود؟
باز هم آخرین سه شنبه سال و آتشهایی که در غروب و شامگاه آن به پا می شود. بی شک روا نیست که برای مردم فهیم ایران از خطر آتش بگوییم و از لطمات انفجار یا به آنها توصیه هایی کنیم که معمولا به کودکان میشود؛ اما چه کنیم که با وجود تذکرات و هشدارهای امنیتی و پزشکی که هر ساله تکرار می شود و پخش صحنه های دلخراشی که در اثر بی توجهی به این توصیه ها رخ داده است؛ باز شاهد آنیم که هر ساله عده ای به طرز فجیعی می سوزند و عده ای دچار نقص عضو می شوند و تعدادی هم متأسفانه به سال جدید نرسیده و سورشان به سوگ تبدل می شود.
به نظر می رسد بی توجهی به عواقب کار و تنها به فکر شور و لذت آنی بودن به اضافه اینکه همه هم مدعی اند کارشان بی خطر است و تدابیر لازم را اندیشیده اند؛ سبب می شود که این قصه پر غصه هر ساله تکرار شود.
این نوشته برای آن دسته از عزیزان است که در چهارشنبه سوری به دنبال سور و سُرُور می گردند و با تمام این بحثها و هشداها؛ همچنان اصرار دارند که از روی شعله های آتشی که به پا کرده اند پرش کنند و از صدای انفجاری که تولید می کنند لذت(!) برند و مطمئن هم هستند که تمام جوانب کار را دیده اند و کارشان کاملا بی خطر است.
به این دسته از عزیزان که شاید بتوان گفت اکثر قریب به اتفاق صحنه گردانی های آن شب را همین ها بر عهده دارند عرض می شود:
مسائل امنیتی و رعایتی آن شب تنها به همین موارد ختم نشده و اموری کلان همچنان باقی است؛ امور مهمی که متاسفانه به ذهن نیامده و یا توجهی به آنها نمی شود.
با خود بیندیشیم که اگر با شعله و صدای انفجاری که ما باعث آن بودیم کودکی ترسید و پیری رنجید ؛ تکلیف چیست؟ اشک کودک و آه مادر را چگونه می توان جبران کرد و غم از دل آن پدر و مادر پیر چطور می شود زدود؟
چرا هر رای ما، امنیت ملی کشور را بیشتر تضمین می کند؟
انتخابات
به آستانه روز دوازدهم اسفند رسیده ایم. روزی که شاید بسیاری از ما درباره آن در این ایام اندیشیده ایم، حرف زده ایم، فکر کرده ایم و به رای دادن، رای ندادن و نحوه انتخاب خود و نامزدهای احتمالی فکر کرده ایم. هر کدام از ما درباره این که آیا در انتخابات شرکت می کنیم و یا نه و هم چنین ملاک های ما برای رای دادن فکر کرده ایم .
اما به نظر می رسد انتخابات در مقطع فعلی از دو جهت برای کشور ما مهم است:
اولین دلیل که شاید بدیهی ترین دلیل مشارکت مردم در نظام های مردمسالار است، حق انتخاب مردم می باشد. در واقع اصل نظام های دموکراتیک بر حق رای مردم و مشارکت سیاسی آنها استوار شده است. لذا در نظام مردم سالاری دینی که بر پایه دو اصل جمهوریت و اسلامیت استوار شده ، مجلس به عنوان مردمی ترین نهاد حکومت، تجلی اراده ملت در قانون گذاری و نظارت بر عملکرد دولت است. مشارکت سیاسی ما در واقع پشتوانه این امر است که افرادی به مجلس راه می یابند که از پشتبانی عموم مردم برخوردارند.
آن چیزی که هماره به عنوان سلاح پیش گیرنده در مقابل تهاجم و خصومت دشمن بوده است، نه بمب هسته ای که حمایتهای مردمی بوده است
اما نکته مهم و اساسی در این زمینه، دلیل دومی است که در این روزها به عنوان یکی از دلایل مهم ضرورت مشارکت همگانی در انتخابات مطرح شده است. این دلیل ارتباط نظری با اصل پارلمانتاریسم ندارد و بیشتر از اینکه به سیاست داخلی که حوزه اصلی انتخابات است به حوزه سیاست خارجی و امنیت ملی ارتباط دارد. که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.
سیاست مهار ایران پس از بیداری اسلامی:
بیداری اسلامی که از سال گذشته در منطقه شکل گرفت در حال تغییر سیاسی عمیقی در منطقه است. نظامهای سیاسی سکولار و دیکتاتور در منطقه در حال سقوطند و موجی از اقبال به سوی اسلام گراها ایجاد شده است. البته غرب
مجلس شورای اسلامی
ادامه مطلب...
.: Weblog Themes By Pichak :.
بازدید امروز: 3
بازدید دیروز: 6
کل بازدیدها: 317451